ريشه باورهاي غلط مردم درباره نجوم و آسمان

بلكه اين شيفتگي از اولين روزي وجود دارد كه انسان خردمند روي زمين ظاهر مي شود و به آسمان نگاه مي كند و شاهد شكوه فوق العاده آن است. اين دانش بر انديشه انسان و اعماق ذهن تأثير گذاشته است به طوري كه نجوم بخشي از دانش آنچه از محل انعكاس و آسمان مي بيند تبديل شده است و تجزيه و تحليل منطقي كه در مورد آن انجام داده است به دانش تبديل شده است. به
اين دانش ، مانند بسياري از علوم باستاني ديگر ، در طول قرن ها ، با توهمات و تخيلات زيادي تركيب شده و به يك علم نيمه بزرگ به نام نجوم و نجوم تبديل شده است. هزاران سال است كه نجوم با اين داستان علمي تخيلي در ارتباط است كه تأثير عميقي بر ذهن و جامعه انسان داشته است. تاريخ نجوم و اكتشافات آن به طور گسترده نوشته شده است ، و شايد روانترين آن كتاب The Slipwalkers است كه زندگي انسان را با دانش نجوم از دوران باستان تا به امروز دنبال كرده است.
من شخصاً تحت تأثير اين كار كوستلر قرار گرفته ام و اين علاقه در عشق من به آسمان ريشه دارد ، زيرا مادرم تختم را در هواي آزاد پهن مي كند ، و هر از گاهي عشق و ترس سرم را بر مي دارم. نقره اي و سر به سوي آسمان نگاه كردم ، و بعد از مدتي آن را از ترس روي صورتم كشيدم.
داستان چگونگي تغيير علم نجوم در سده هاي پانزدهم و شانزدهم و پس از آن ، و همچنين داستان تكامل انقلابي كه در نجوم در قرن حاضر رخ داد ، موضوعي است كه در بسياري از كتابها و مجلات به آن پرداخته شده است.
در ايران ، مجله نجوم از لحاظ سابقه و تحقيق و توسعه فعلي اين دانش را عاقلانه به متقاضيان ايراني ارائه كرده است. من به همان اندازه كه به دانش ايراني علاقه مند بودم ، به صورت عمومي به اين مجله نگاه كردم. اما سال به سال و متأسفانه مشكلات كمتري ديده ام. اين بار ، هنگامي كه جنبه هاي مختلف آن را مرور كردم ، به اهميت انتشار اين مجله پي بردم ، هم به منظور تقويت ديدگاه هاي آنها در زمينه گسترش دانش بين مردم و هم براي اهداف ديگر ، كه به آنها اشاره مي كنم.

داستان از اين قرار است كه من فكر مي كنم بخش عمده اي از تصورات غلط كنوني انسان ريشه در تصورات غلط درباره بهشت ​​دارد. مبتني بر وجود دانش شبه در انسان است كه هزاران سال از نظر علمي در برابر انسان ها بي مسئوليت بوده و زندگي آنها را شكل داده است. در واقع ، دو مسئله در اينجا وجود دارد ، به ويژه نجوم به ويژه: اول ، اطلاعات غلط گسترده در مورد نجوم. ثانياً ، اين دانش غلط تأثير عميقي بر زندگي مردم عادي دارد.
اگر تصميمي در جامعه بشري وجود دارد ، بايد توجه داشت كه بخش مهمي از خرابي و البته عقب ماندگي مربوط به همان دانش غلطي است كه نه تنها در نجوم بلكه در بسياري از مسائل ديگر وجود دارد. به عنوان مثال در مورد دارو نيز همينطور است. انواع اشتباهات علمي كاذب مشكلات زيادي را براي انسان ها ايجاد كرده است. برخي از اين تصورات غلط كلامي هستند؛ به عنوان مثال ، در مورد همان نجوم و پزشكي ، اين يك اعتقاد خاص است ، زيرا ما نيازي به پزشك نداريم و كساني كه درد داده اند درمان كرده اند. يا در نجوم ، به نام روايت ، مطالبي بي اساس در مورد بدبختي هاي آن روزها گفته مي شود كه بسياري از علماي دين آن را معتبر نمي دانند؛ اما اينها وجود دارند و قرن ها در قالب راهنماي زندگي براي انسان ها در دسترس بوده اند. اما بخش ديگري از خطا مربوط به امور داخلي اين دانش است.
ستارگان بر زندگي انسان تأثير مي گذارند و سلسله اي به قدرت مي رسد يا از قدرت سقوط مي كند ، يا سرنوشت انسان از طريق فال آنها مشخص مي شود. در اين رابطه ، هزاران صفحه در كتابهاي نجوم باستاني بين مسلمانان و غير مسلمانان وجود دارد كه به طور منظم به نام علم تكثير و توزيع شده است. بنابراين ما مي بينيم كه چگونه نيمه علمي مي تواند ذهنيتي غيرعلمي براي ما ايجاد كند و سپس ايمان عميق به آنها و نقش آفريني عميق اين دانش در زندگي بشر مشكلات زيادي را براي ما ايجاد مي كند.
به نظر من ، اگر ما داستانهاي آثار غلط نجوم شبه و ويراني ناشي از جنگ را مرور كنيم ، چندين قطعه كتاب وجود خواهد داشت. تصحيح اين ايده ها مستلزم اراده اي قوي است كه مي تواند دانش غلط و اشتباه را از ذهن مردم حذف كند و اين امر بدون تبليغ علم در بين مردم براي قرن ها به گونه اي كه بتواند بر ذهن هاي سخت جامعه تأثير بگذارد ، امكان پذير نخواهد بود. بسياري از علوم ممكن است تأثيرات متداولي نداشته باشند ، اما نجوم زمينه اي است كه آگاهي عمومي در آن تأثير گسترده اي دارد.
متأسفانه ، به دليل غفلت از اين جنبه از موضوع ، گاهي اوقات ، در اين مورد يا پس از صدها سال كشفيات مهم علمي در پزشكي ، احساس مي كنيم كه اطلاعات نادرست هنوز ذهن انسان را مشغول كرده و به آنها اجازه حركت مي دهد. از اين منظر ، من نجوم را يك مجله علمي مي دانم كه طبقه متوسط ​​جامعه را نيز هدف قرار مي دهد و از اين جهت مي خواهم از كساني كه در طول چندين دهه تلاش كردند ، تشكر كنم. زيرا من آن را نه تنها در تاريخ علم يا انتشار آن ، بلكه در نوعي اصلاح مي بينم.

* چاپ شده در شماره ويژه سي ساله مجله نجوم